یا امام هادی
♦السلام علیک یا امام هادی♣
خدای مهربون
♥اللهم اشف کل مریض♣
اللهم فک کل اسیر
استغفرالله ربی واتوب الیه♠
یامهدی
♣♠اللهم عجل لولیک الفرج♥♥
تصمیم سال
بیاییم تصمیم بگیریم ازروزعید96 زندگیمان را اهلبیتی کنیم ؛مثلا:
?1-از خواب که بیدار میشیم به امام عصر بگیم: «سلام آقا! صبحتان بخیر» یا روزمان رو با این جمله آغاز کنیم: «السلام علیک یا اباصالح المهدی»
?2-خودمون رو مقید کنیم در طول روز حداقل یک حدیث و روایت از امامان معصوم بخوانیم و ان شاءالله به آن عامل هم باشیم
?3-چه خوب است هرروز روایتی را برای عزیزی، دوستی، همکاری بخوانیم و یا در فضای مجازی منتشر کنیم.
?4-توی منزل حتما نام اهلبیت را بر در و دیوار بچسبانیم تاتوسلی به آن عزیزان خداو مایه برکت خانه و دور شدن شیطان شود.
?5-در طول روز توی خانه ـ حداقل یکبار ـ دعای سلامتی امام عصر را (هر روز) بخوانیم.
?6-برای تعجیل در فرج حجّت خدا، دعا کنیم دعا برای حجت خدا یعنی خشنودی خود خدا و چه چیزی بهتر از خشنودی خدا؟!
?7-از جا که بلند میشویم «یا علی» و «یا حسین» بگیم.
?8-آه که کشیدیم «ظالمان به حق اهلبیت» را لعن کنیم.
?9-صبحهابعدازنمازصبح زیارت مخصوص معصومین شنبه پیامبرخدا یکشنبه حضرت امیروحضرت زهراو…رابخوانیم
?10-سعی کنیم روزی یک جزءقران ،ماهی یک ختم قرآن وسالی چهارده ختم قرآن به نیت چهارده معصوم داشته باشیم والبته قطعاشدنی است فقط روزی بیست دقیقه تانیم ساعت بعدازهرنمازفقط ده دقیقه.
?11-توی خانه علنی دعا کنیم، جوری که فرزندانمان ببینند. کف دستهایمان رو به آسمان بلند باشد و بلند دعا کنیم. نگذاریم «شرم از دعا» توی خانهامون باب بشه.
?12-کودکانمان را عادت بدهیم کم وبیش زبان به ذکرخدابگشایند.
?13-فرصتهارامفت ازدست ندهیم مثلا خانمها در طول مدتی که مشغول شستشوی ظروفند «صلوات» بفرستند و ثوابشو به بزرگان دینمان مانندمادر رسول خدا یا حضرت خدیجه هدیه کنند.
?14-درمسیرراه به سرکارویاجاهای دیگرذکرصلوات برلب داشته باشیم. ان شاءالله خداوند توفیق مرحمت فرماید
ملات زندگی
حضرت آیت الله جوادی آملی با اشاره به دعای تحویل سال فرمودند:
ما در آستانۀ فروردین هستیم و مستحضرید که این دعا دعای بسیار مبارکی است که «یا مُقلّب القلوب و الأبصار یا مدبّر اللیل و النهار یا محوّل الحول و الأحوال، حوّل حالنا إلی أحسن الحال»؛
این دعا، دعای بسیار آموزنده ای است.
این دعا برای آن است که خودمان بالغ بشویم و حرکت کنیم؛ این دعا به ما می آموزد که معنای بالا آمدن سن، این نیست که زمین دور آفتاب بگردد تا این شخص بالغ بشود؛ الآن می گوییم فلان شخص، بالغ است یا بیست سال سن دارد؛ یعنی چه؟ یعنی بیست بار زمین به دور آفتاب گشته و زمین حرکت کرده است. اما در واقع، اگر این آقا بیست قدم علمی و اخلاقی برداشته باشد، می شود بیست ساله؛ وگرنه کودک بیست ساله است.
ما باید به دور شمسِ حقیقت بگردیم تا سنّمان بالا برود؛ وگرنه “شیخٌ یتصبّیٰ” می شویم. برخی از افراد، کودک هشتاد ساله و هفتاد ساله اند؛ الآن هم که سنّشان به سالمندی رسیده است، فکرشان همان فکر کودکانه است و سرگرم بازی اند.
او به دنبال مجسمه سگ و گربه است؛ از او باید پرسید که خود سگ و گربۀ زنده چه اثری در زندگی تو داشته است که حالا به دنبال مجسمۀ سگ و گربه هستید؟! چنین کسی، کودک بیست ساله و … است؛ برای این که حرکتی نکرده است.
این وصف به حال، متعلّق موصوف است؛ زمین بیست بار گشته است، اما به این آقا چه ربطی دارد؟! این دعا نشان می دهد که باید از خدایا بخواهیم، به ما توفیق بدهد که حرکت کنیم. در سورهٴ مبارک “فاطر” دارد که «فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ»؛[7] در آن جا این روایت هست که یعنی «یحومُ حومَ نفسه»[8]؛ یعنی خودمحور است و به دور خود می گردد؛ چنین کسی دیگر بالغ نمی شود. او بیست یا سی بار به دور هوس خود گشته است؛ او همان کودک بیست یا سی ساله است.
بنابراین فروردین که می آید، معنایش این است که ما باید سنّمان بالا بیاید؛ و بالغ شویم.
اما این بلوغ چیز دیگری غیر از بلوغ طبیعی است.
وجود مبارک حضرت فرمود: به زیارت یکدیگر بروید؛ صِله رحم کنید. راه صلۀ رحمتان هم این گونه باشد. چرا؟ چون شما شیعیان ما هستید؛ وقتی دور هم می نشینید حرف های ما را نقل کنید. حرف های ما در شما عاطفه، گرایش و اتحاد، ایجاد می کند و اختلاف را بر می دارد. «تَزاوَروا فإنَّ فی زیارتِکم إحیاءً لِقلوبِکم و ذکراً لأحادیثِنا و أحادیثُنا تُعَطِّفُ بعضَکم علی بعضٍ.»[9] این مَثل معروف که می گویند «سنگ روی سنگ بند نمی شود» یک مَثل آموزنده است.
پس این برج ها را چگونه می سازند؟ واقعاً سنگ روی سنگ بند نمی شود؛ بلکه یک ملات که موجود نرمی است، باید بین این سنگ ها باشد تا آن ها را با هم جمع کند.
آن عاطفه، این ملات نرم است که افراد را دور هم جمع می کند.
فرمود این عاطفه و محبّت عامل نزدیکی است. این ملات نرم است؛ وگرنه سنگ روی سنگ بند نمی شود. اخلاق و گذشت، عاطفه هستند و این کارها را انجام می دهند.
ملات زندگی
حضرت آیت الله جوادی آملی با اشاره به دعای تحویل سال فرمودند:
ما در آستانۀ فروردین هستیم و مستحضرید که این دعا دعای بسیار مبارکی است که «یا مُقلّب القلوب و الأبصار یا مدبّر اللیل و النهار یا محوّل الحول و الأحوال، حوّل حالنا إلی أحسن الحال»؛
این دعا، دعای بسیار آموزنده ای است.
این دعا برای آن است که خودمان بالغ بشویم و حرکت کنیم؛ این دعا به ما می آموزد که معنای بالا آمدن سن، این نیست که زمین دور آفتاب بگردد تا این شخص بالغ بشود؛ الآن می گوییم فلان شخص، بالغ است یا بیست سال سن دارد؛ یعنی چه؟ یعنی بیست بار زمین به دور آفتاب گشته و زمین حرکت کرده است. اما در واقع، اگر این آقا بیست قدم علمی و اخلاقی برداشته باشد، می شود بیست ساله؛ وگرنه کودک بیست ساله است.
ما باید به دور شمسِ حقیقت بگردیم تا سنّمان بالا برود؛ وگرنه “شیخٌ یتصبّیٰ” می شویم. برخی از افراد، کودک هشتاد ساله و هفتاد ساله اند؛ الآن هم که سنّشان به سالمندی رسیده است، فکرشان همان فکر کودکانه است و سرگرم بازی اند.
او به دنبال مجسمه سگ و گربه است؛ از او باید پرسید که خود سگ و گربۀ زنده چه اثری در زندگی تو داشته است که حالا به دنبال مجسمۀ سگ و گربه هستید؟! چنین کسی، کودک بیست ساله و … است؛ برای این که حرکتی نکرده است.
این وصف به حال، متعلّق موصوف است؛ زمین بیست بار گشته است، اما به این آقا چه ربطی دارد؟! این دعا نشان می دهد که باید از خدایا بخواهیم، به ما توفیق بدهد که حرکت کنیم. در سورهٴ مبارک “فاطر” دارد که «فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ»؛[7] در آن جا این روایت هست که یعنی «یحومُ حومَ نفسه»[8]؛ یعنی خودمحور است و به دور خود می گردد؛ چنین کسی دیگر بالغ نمی شود. او بیست یا سی بار به دور هوس خود گشته است؛ او همان کودک بیست یا سی ساله است.
بنابراین فروردین که می آید، معنایش این است که ما باید سنّمان بالا بیاید؛ و بالغ شویم.
اما این بلوغ چیز دیگری غیر از بلوغ طبیعی است.
وجود مبارک حضرت فرمود: به زیارت یکدیگر بروید؛ صِله رحم کنید. راه صلۀ رحمتان هم این گونه باشد. چرا؟ چون شما شیعیان ما هستید؛ وقتی دور هم می نشینید حرف های ما را نقل کنید. حرف های ما در شما عاطفه، گرایش و اتحاد، ایجاد می کند و اختلاف را بر می دارد. «تَزاوَروا فإنَّ فی زیارتِکم إحیاءً لِقلوبِکم و ذکراً لأحادیثِنا و أحادیثُنا تُعَطِّفُ بعضَکم علی بعضٍ.»[9] این مَثل معروف که می گویند «سنگ روی سنگ بند نمی شود» یک مَثل آموزنده است.
پس این برج ها را چگونه می سازند؟ واقعاً سنگ روی سنگ بند نمی شود؛ بلکه یک ملات که موجود نرمی است، باید بین این سنگ ها باشد تا آن ها را با هم جمع کند.
آن عاطفه، این ملات نرم است که افراد را دور هم جمع می کند.
فرمود این عاطفه و محبّت عامل نزدیکی است. این ملات نرم است؛ وگرنه سنگ روی سنگ بند نمی شود. اخلاق و گذشت، عاطفه هستند و این کارها را انجام می دهند.
اخلاص
اخـلاص حضرت موسى عليها
فى قِصَّةِ مُوسى وَ شُعَيبٍ عليهماالسلام: فَلَمّا دَخَلَ عَلى شُعَيبٍ إذْ هُوَ بِالعِشاءِ مُهَيّأٌ، فَقالَ لَهُ شُعَيبٌ عليه السلام: إجلِسْ يا شابُّ فَتَعَشَّ، فَقالَ لَهُ مُوسى عليه السلام: أعُوذُ بِاللّه ِ. قالَ شُعَيبٌ عليه السلام: وَ لِـمَ ذالِكَ ؟ ألَستَ بِجائِعٍ؟ فَقالَ عليه السلام: بَلى وَ لكِن أخافُ أنْ يَكُونَ هذا عِوَضاً لِما سَقَيتُ لَهُما، وَ أنَا مِن أهلِ بَيتٍ لا نَبيعُ شَيئاً مِنْ عَمَلِ الاخِرَةِ بِمِلْىِ ء الأرضِ ذَهَباً. فَقالَ لَهُ شُعَيبٌ عليه السلام: لا وَ اللّه ِ يا شابُّ، وَ لكِنَّها عادَتى وَ عادَةُ آبائى: نُقرِى الضَّيفَ وَ نُطعِمُ الطَّعامَ. فَجَلَسَ مُوسى يَأكُلُ.
حديث در داستان موسى و شعيب عليهماالسلام آمده است:
زمانى كه موسى عليه السلام نزد شعيب عليه السلام رفت،
شعيب آماده خوردن شام بود، پس به موسى گفت: اى جوان بنشين شام بخور.
موسى عليه السلام گفت: پناه به خدا.
شعيب عليه السلام گفت: چرا؟ مگر گرسنه نيستى؟
موسى عليه السلام گفت:
چرا اما مى ترسم اين پاداش آب كشيدن ازچاه براى آن دو (دختران شعيب) باشد.
من از خاندانى هستم كه اگر همه زمين پر از طلا شود، چيزى از كار آخرت را به آن نمى فروشيم.
شعيب عليه السلام گفت: اى جوان به خدا اين پاداش آن كار تو نيست، بلكه ميهمان نوازى عادت و رسم من و پدران من است.
در اين هنگام موسى عليه السلام نشست و شام خورد.